مثل وقتی که به دنبال موضوعی برای تحقیق هستی...

روزهایم میگذرند و من هنوز ….

در هیاهوی دنیای درونم …

در میان افکار و اهداف و علایقم …

یکی را انتخاب نکرده ام…

من هنوز کشف نشده ام ….

جز من، کاشف من نخواهد بود …

فرصت اندک است و راه بسیار

اضطراب نیافتن و یا دیر یافتن پاهایم را سست میکنند…  و گاهی از رفتن می ایستم !

من کیستم…

در میان انبوه خلایق خداوند

و درمیان این همه استعداد .این همه نظر. این همه مسیر

کدام یک سهم من است ؟

کدام استعداد من باید شکوفا شود که هنوز کشف نشده است.

نکند روزهایم تمام شوند و من در حسرت رسیدن به حیاتی طیبه که قولش را خداوند در این دنیا به بندگان صالحش داده است بمانم

 

میترسم از نیافتن راه

از گمشدن در انبوه مسیرهایی که برای خودم شروع کرده ام

از این همه تلاطم و سرعت

چه زمانی راه میابم و آرام میگیرم ؟

ذهن من هنوز در تلاطم است مثل وقتی که به دنبال موضوعی برای تحقیق هستی، تا وقتی موضوع دلخواهت را نیابی آرام نخواهی گرفت

حتی اگر موضوع انتخابی ات بسیار سخت باشد اما آرامشی درون خود دارد این که میدانی میخواهی به چه برسی! حتی به یک موضوع سخت!